اگر عبارت «فوکویاما شیعه پرنده» را در گوگل جستجو کنید، می بینید که بیش از 200 سایت ایرانی مطلب زیر را از فرانسیس فوکویاما نقل قول کرده اند:
فوکویاما در کنفرانس اورشلیم با عنوان «بازشناسی هویت شیعه» می گوید:»شیعه پرنده ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست.پرنده ای که دو بال دارد: یک بال سبز و یک بال سرخ.» او بال سبز این پرنده را مهدویت و عدالت خواهی و بال سرخ را شهادت طلبی که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فنا ناپذیر کرده است معرفی می کند. فوکویاما معتقد است شیعه بعد سومی هم دارد که اهمیتش بسیار است.او می گوید: «این پرنده زرهی به نام ولایت پذیری به تن دارد و قدرتش با شهادت دو چندان می شود.شیعه عنصری است که هرچه او را از بین می برند بیشتر می شود.»
علاقمند بودم که بیشتر در این مورد بدانم ولی چون نتوانستم بر روی اینترنت به غیر از سایتهای ایرانی جای دیگری در این مورد چیزی پیدا کنم، تصمیم گرفتم با فوکویاما که هنوز زنده است تماس گرفته و موضوع را بررسی کنم.
یوشیهیرو فرنسیس فوکویاما (Yoshihiro Francis Fukuyama)، فیلسوف آمریکایی، متخصص اقتصاد سیاسی، رییس گروه توسعهٔ اقتصادی بینالمللی دانشگاه معروف جانز هاپکینز و نویسندهٔ کتاب «پایان تاریخ و آخرین انسان» میباشد که به خاطر نظریه پردازی «پایان تاریخ» مشهور است.
همانگونه که تصور می کردم، فوکویاما هرگز در چنین کنفرانسی نبوده است و چنین حرفی را نزده است! و در حقیقت این پرنده رنگین بال زره پوش که می گویند ساخته و پرداخته تخیل فردی یا افرادی غیر از فوکویاما است. در انتهای متن میتوانید ایمیل که من برای او فرستاده ام و جواب او را ببینید. اگر کسی هم شک دارد میتواند با فوکویاما مستقیما مکاتبه کند و از او سوال کند! در اینجا صفحه شخصی او و آدرس ایمیلش را میتوانید بیابید.
به نظر می رسد که رایج شده است تا بعضی حرفها اگر از زبان یک اروپایی یا آمریکایی رانده شده باشد، اعتبار و کیفیت آن گفته مثل کالاهای خارجی خیلی بالا است. شخصا موارد زیادی از این قبیل شنیده و دیده ام که در اکثر موارد این نسبت دادن گفته ها به خارجی ها دروغین بوده و تنها از نام و اعتبار این افراد سواستفاده شده است تا برای حرفهایشان اعتباری بخرند. بطور مثال گفته شده است:
چگونه یک حدیث، اینشتین را شگفتزده کرد؟ این یک داستان دروغین و ساختگی است که از انیشتن برای اعتبار داستان استفاده شده است. علت دروغین بودن هم اینست که انیشتن یهودی زاده بوده است و در نامه ای در جواب به یک فیلسوف مسیحی می نویسد که : کلمه خدا از دید من چیزی نیست بیش از بیان و ساخته ضعف انسانها. انجیل مجمو عه ای قابل احترام ولی مجموعه ای از داستانهای بدوی و بچه گانه است. انیشتن در قالب هیچ یک از ادیان موجود فکر نمی کرده است. گفته شده است که انیشتن و آیت الله بروجردی 40 نامه مبادله کرده اند و ابراز علاقه به اسلام و تشیع کرده ولی هیچ کس حتی 1 نامه از این 40 نامه را ندیده است!!! کاش انیشتن هم الان زنده بود و به او ایمیل می زدیم و از او می پرسیدیم.
آیا شما هم موارد مشابهی دیده اید؟ نظر بدهید و نظر دیگران را هم بخوانید.
ایمیل نخست من به فوکویاما:
Dear Prof. Fukuyama,
Recently I was discussing Shiite ideology with my friend and he quoted from you that you have discussed regarding the Shiite ideology in a conference in Jerusalem in 1986.
he quoted from you: the Shiite has two wings, one is red and one is green. red one is martyrdom and green one is the last man concept.
I would like to know more about your discussion. please refer me to a document or a book that I can find and read more about this phrase from you.
I look forward to hearing from you soon.
Best regards,
پاسخ فوکویاما:
On Mon, Aug 25, 2008 at 9:15 PM, Francis Fukuyama <f.fukuyama@jhu.edu> wrote:
I’m sorry but I don’t remember participating in such a discussion or making such a statement.
Sincerely,
Francis Fukuyama
برای اطمینان و واضح بودن موضوع برای من و فوکویاما من مجددا این ایمیل را فرستادم:
Dear Prof. Fukuyama,
Thank you very much for your reply. I doubted the statement is from you and that’s why I contacted you.
I guess this website is the main or one of the first sources that others copied from : http://mouood.org/content/view/6481/3/
This is my translation of the content on the above address:
at the end of the page, it says:
«Francis Fukuyama, an American writer and theorist, who is one of the neoconservatives governing this country, presented his book titled ‹the end of history› in 3 conferences in Toronto, Washington and Jerusalem. this book is exposing new idea different from the book «Clash of Civilizations» by Samuel Huntington. Fukuyama believes that small civilizations and cultures will be swallowed by big cultures, and media will push the world towards a small village and unavoidably world will involve in a disastrous war. to prevent this war from happening, we should accept to have a master(who has merit and authority in a community to solve the problems of that community) and Fukuyama later declares that master can be the USA. he says this war is unavoidable but the winner will not be the west and he proves with evidences and facts that the winner would be Shia.
Fukuyama in Jerusalem conference titled «reinvestigation of Shia Identity» says: Shia is a bird that flies beyond the reach of our arrows. a bird that has two wings: a red wing and a green one. green wing is the beleif in the last Imam who will come(Messiah for shia) and red wing is martyrdom which originated from Karbala (story of 3rd Imam of shia). these wings make shia immortal. Fukuyama believes that Shia has a 3rd aspect which is more important. he says: this bird has a shield. this shield is acceptance of jurist’s guardianship(velayat). Shia believes in a way that they are increased when they are killed. he gives the example of Iraq-Iran war and says: Iranians captured Fav(a city in the south of Iraq) and they were going to capture Karbala and if they could capture Karbala, they could capture Jerusalem definitely»
I would be very thankful again if you tell me whether you have said the above translated paragraph or if you have said something else similar and there is a misunderstanding. I look forward to hearing from you soon.
و مجددا او پاسخ میدهد:
Thank you for this clarification. I never said anything remotely like the quotation you translated, so I’m not sure where they are getting this.
Sincerely,
Francis Fukuyama
آفرین.
عالی بود. خسته نباشی
کار بسیار زیبایی بود. متأسفانه اکثر این افراد هم حاضر به ریشه یابی تفکرات شان نیستند.
احسنت!
خوشحالم که کسی توی بلاگستون پیدا شده که مستقیما حرف رو از دهن خود آدم می گیره و پخش می کنه، بدون یک کلاغ چل کلاغ کردن و شاخ و برگ دادن.
اما بیشتر از اون ممنونم از بابت ارائه لینک فوکویاما که امیدوارم به پرسش های من هم پاسخ بده.
+ جملۀ جالبی نوشتی: همیشه حق با اکثریت نیست ولی باید به رای اکثریت احترام گذاشت. آفرین، خوشحال میشم نظرت رو درباره نحوۀ دگردیسی دموکراسی به Mobocracy (غوغاسالاری) بدونم.
+ سؤال دیگه ای هم دارم: اینکه نظرت درباره انتقال قدرت به شیعیان هوادار جمهوری اسلامی در عراق و همین طور انتخاب حماس در فلسطین، هردو به وسیلۀ یک انتخابات آزاد و دموکراتیک چیه؟ (موضوع قدیمیه ولی جای بحث داره) آیا باید اون رو نتیجۀ منطقی دموکراسی نوپا دونست که مردم باید برای اولین بار در عمرشون واقعا انتخاب کنن و البته هزینۀ انتخابشون رو بپردازن، یا اینکه میشه اون رو نوعی «غوغاسالاری» تعبیر کرد؟
Religion is the opium of the people.KarlMarxKarl Marx
سلام و درود
ذهن فعال و بلاگ خوبي داريد. 🙂
فقط يك سوال، نوشته ايد كه:
«انیشتن یهودی زاده بوده است و در نامه ای در جواب به یک فیلسوف مسیحی می نویسد که : کلمه خدا از دید من چیزی نیست بیش از بیان و ساخته ضعف انسانها. انجیل مجمو عه ای قابل احترام ولی مجموعه ای از داستانهای بدوی و بچه گانه است. انیشتن در قالب هیچ یک از ادیان موجود فکر نمی کرده است.»
اطلاعات بيشتري در مورد اعتقاد انشتين به وجود خدا نداريد؟ تا جايي كه ميدونم خدا را قبول داشته (چقدر مهم! D: ). حتما گيري كه به جمله «خدا تاس بازي نميكند» داده بوده رو شنيديد؟
————————————————————————————————–
تلنگر: سلام، ممنون از نظرتون.
در مورد اعتقاد انیشتن همونطور که در نوشته هم گفتم، از نامه ها و دست نوشته ها و خاطرات دوستانش اینگونه برداشت میشود که او در قالب ادیان مسیحیت، یهود و یا اسلام نمی اندیشیده است. که البته این بدان معنا نیست که اون خداناباور (Atheist) بوده است. در ویکی پدیا به نامه ای از او اشاره میکند که توسط دانشگاه پریستون چاپ شده است که این نامه نشان میدهد که او Agnostic بوده است یعنی نه دلیلی برای رد خدا داشته و نه دلیلی برای اثبات آن.
باور داشتن به اینکه خالقی این هستی را خلق کرده مساوی با باور داشتن به خدای تعریف شده در یکی از ادیان متداول و انجام عبادات و مناسک آن نیست. مثلا از دید انیشتن خدا همان قوانین ثابت در طبیعت است. (همان منبع بالا: ویکی پدیا)
البته من معتقدم انیشتن نمیتواند مرجع تقلید من باشد و هر دینی او معتقد بوده من هم باشم. ولی اینکه دانشمندانی که در مورد اصل خلقت فکر می کرده اند به چه نتیجه ای رسیده اند قابل تامل است.
سلام تلنگر نازنين،
اين موضوع را از دوستي شنيده بودم ولي نميدانستم كه در مورد شخصيت مشهوري مثل فوكوياما اين كار اتفاق افتاده. ديگه معضل حقانيت ولايت رو بايد به زور جعل هم كه شده حل كرد. واي كه اين پول نفت چه كه نميكنه. مثل اينكه وبلاگ نويسي ارزشي حكومتي، كامنتگذاري ارزشي حكومتي، محتوا سازي مجازي ارزشي حكومتي، ويكي نويسي ارزش حكومي و … هم جديداًً به شغلهاي دولتي اضافه شده.
اين روش استفاده از تك جملات انديشمندان غربي هم انگار نميخواد هيچوقت تكراري بشه، در شكايتنامه اين عباس سليمي از محسن نامجو هم ايشون براي تائيد اسلام و قرآن (به قول خودش در بيان عظمت و جلالت و قداست قرآن و پيامبر) باز دست به دامن همين انديشمندان غربي شده و اين جملات رو آورده:
ويل دورانت میگويد: حضرت محمد از بزرگترين بزرگان تاريخ است.
تولستوی میگويد: شخص شخيص پيامبر اسلام، سزاوار هرگونه احترام و اكرام است.
كارل ماركس میگويد: نه تنها بايد محمد را در رديف مردان بزرگ و برجسته تايخ شمرد، بلكه سزاوار است به پيامبری او اعتراف كنيم و از دل و جان بگوييم كه او پيامبر خدا بوده است.
گوته میگويد: مندرجات كتاب قرآن، ما را مجذوب میكند و به شگفت میآورد و سرانجام به تعظيم و احترام برمیانگيزد.
موريس فرانسوی میگويد: قرآن، برترين كتابی است كه عنايت ازلی به سوی بشر فرستاد.
ژانژاك روسو میگويد: برويد ای بیخردان بیمايه! در قرآن و زبان عربی دقت كاملی نماييد تا حقائق و مزايای آن بر شما آشكار گردد.
ولتر میگويد: من يقين دارم اگر قرآن و انجيل را به يك فرد غير متدين ارايه دهند، او حتماً قرآن را برخواهد گزيد.
توماس كارلايل میگويد: هر كس قرآن را مطالعه میكند در عظمت و جلال آن مبهوت میشود.
البته فكر نميكنم كه ارزش اين جملات بيشتر از جملات فوكوياما يا نامههاي انيشتين باشه. ولي همينكه از نظرات كليشهاي جرجي زيداق استفاده نشده باز جاي خوشحالي داره.
کار جالبی انجام داده ای. گاهی باید به این دنباله روها نشان داد که مطلبشان سندیت ندارد. نمی دانم چرا اینطوریست! خجالت هم نمی کشند! صاف در روی آدم دروغ می گویند! بقیه هم تکرار می کنند. من به زودی درباره چند تا از این خرافات که در سایت های اسلامی گذاشته اند خواهم نوشت. اینها تا اسم آدم خارجی می آید، جوزده می شوند و قبول می کنند!
وبلاگ خوبی داری. لینکیدمت
شاد باشی
کارت درسته
aali bood.
حق با شماست
من خودم فكر ميكردم كه اين قضيه رو فوكوياما گفته، تو ذهنم هم بود كه اولين بار از دكتر بلخاري چنين چيزي رو شنيدم.
وقتي لينك شما رو ديدم، از ايشون پرسيدم و لينك شما رو هم براش ارسال كردم.
ايشون اين طور پاسخ داد:
من هيچ كجا نشنييده ام فوكوياما چنين حرفي زده باشد. ظاهرا مسئله به غلط به شما منتقل شده. اصل قضيه اين بوده كه در سال 1984 در تل اويو كنفرانسي براي شناخت شيعه بر پا مي شود در آنجا سخنرانان روي جريان كربلا و مهدويت بحثهاي مهمي ارائه مي دهند كه من در برخي سخنرانيهايم به مقالات آن اشارات و استناداتي داشته ام. اصل مقالات ترجمه و توسط وزارت ارشاد در همان سالها به چاپ رسيد. مراجعه بفرماييد.
امّا از اين گذشته، حتّي با اين فرض هم كه چنين قضيّهاي توسّط آنان طرح نشده باشد، همه خوب ميدانند كه شهادتطلبي و انتظار، دو اعتقاد قدرتبخش شيعه است و به همين دليل، دشمنان براي سست كردن و شبههدار كردن آن، از هيچ كوششي فروگذار نميكنند.
حق با شماست
من خودم فكر ميكردم كه اين قضيه رو فوكوياما گفته، تو ذهنم هم بود كه اولين بار از دكتر بلخاري چنين چيزي رو شنيدم.
وقتي لينك شما رو ديدم، از ايشون پرسيدم و لينك شما رو هم براش ارسال كردم.
ايشون اين طور پاسخ داد:
من هيچ كجا نشنييده ام فوكوياما چنين حرفي زده باشد. ظاهرا مسئله به غلط به شما منتقل شده. اصل قضيه اين بوده كه در سال 1984 در تل اويو كنفرانسي براي شناخت شيعه بر پا مي شود در آنجا سخنرانان روي جريان كربلا و مهدويت بحثهاي مهمي ارائه مي دهند كه من در برخي سخنرانيهايم به مقالات آن اشارات و استناداتي داشته ام. اصل مقالات ترجمه و توسط وزارت ارشاد در همان سالها به چاپ رسيد. مراجعه بفرماييد.
امّا از اين گذشته، حتّي با اين فرض هم كه چنين قضيّهاي توسّط آنان طرح نشده باشد، همه خوب ميدانند كه شهادتطلبي و انتظار، دو اعتقاد قدرتبخش شيعه است و به همين دليل، دشمنان براي سست كردن و شبههدار كردن آن، از هيچ كوششي فروگذار نميكنند.
——————————————————————————————–
تلنگر: ممنون از اینکه شما موضوع را پی گیری کردید.
شما گفته اید که «…. دو اعتقاد قدرتبخش شيعه است »
سوال من اینست که این دو اعتقاد به شیعه چه قدرتی می دهد؟ قدرت مبارزه؟ قدرت جنگ؟ قدرت خونریزی؟ یا قدرت زندگی سالم و خوب و آسوده؟ آیا به نظر شما این دو اعتقاد به شیعه قدرت داده که جامعه ای موفق باشد؟ و این اعتقادها کارساز بوده تا به حال؟
«« همه خوب ميدانند كه شهادتطلبي و انتظار، دو اعتقاد قدرتبخش شيعه است و به همين دليل، دشمنان براي سست كردن و شبههدار كردن آن، از هيچ كوششي فروگذار نميكنند. »»
بابا دشمنان قسم خورده شيعه! از هيچ كوششي فروگذار نكنندگان!
من كه نفهميدم اين جمله طنز بود يا جدي، اگر طنز بود كه رفيق خيلي طنزت رديفه، ولي اگر جدي بود به قدرت شانتاژگري و ابعاد وقاحت نويسنده كامنت يا دكتر بلخاري (مشخص نيست نقل قول از بلخاري كجا تموم شده) حسادت ميكنم.
در ضمن تلنگر جان خوشحال باش، دكتر بلخاري هم حق را به تو داد و ديگه شكي در اينكه فوكوياما چنين حرفي نزده وجود نداره، ميدوني كه تائيد بلخاري از نامهي خود فوكوياما هم مهمتره و تا اون تائيد نكنه نامه فوكوياما ارزشي پيدا نميكنه.
well done, go ahead
اگر دقّت كني معلومه كه نقل قول بلخاري كجا تموم شده.
در ضمن، اگر باز دقّت كني، تاريخ تهاجماتي كه طيّ اين 1400 سال به شيعه شده، ميبيني كه اين دو اعتقاد، چه قدرتي به شيعه داده است.
(منظورم شيعه به عنوان يك اعتقاد است؛ نه شيعه به عنوان يك حكومت؛ چون بسياري از علما، اين حكومت را موجه و شيعي نميدانند و حكومت هم صدايشان را در نطفه خفه كرده است)
اگر دقت كني، معلوم است كه نظر بلخاري كجا تمام شده
اگر بازهم دقت كني و تاريخ تهاجمات به شيعه و اعتقاد شيعه را بخواني، ميبيني كه اين دو باور چه نقش مهمي در زندگي وي داشته است.
(منظورم شيعه به عنوان يك اعتقاد است؛ نه شيعه به عنوان يك حكومت؛ چون بسياري از علما، اين حكومت را موجه و شيعي نميدانند و حكومت هم صدايشان را در نطفه خفه كرده است)
در طول تاريخ، شيعه آغازكنندهي جنگ نبوده است و هميشه يا حداقل در اكثر دورانها مورد هجمه و آزار قرار گرفته؛ اين دو باور، قدرت تحمّل و دفاع را به شيعه داده است و اگر هجمهها نبود، اكنون شاهد زندگي سالم و بيدغدغه در جامعهاي سالم بوديم.
شيعه موفق بوده، نه به اين دليل كه در خوبي و خوشي زندگي ميكند، بلكه به اين دليل كه عليرغم همهي هجمهها، هنوز به حيات خود ادامه ميدهد و گسترشي روزافزون دارد.
جاالبه
بعضي از مسلمانان بي سواد ما مي خوان به هر طريقي شده حقانيت اسلام رو ثابت كنند
و بعضي از ايرانيان ما اونقدر غرب زده شدند كه چشم بسته همه حرفاي اروپايي هارو قبول مي كنند
متاسقانه اين دو گروه همه ابار و وسايل براي رسااندن و تبليغ عقايد اشتباه خور رو دارند
و در اين بين روشنفكران مسلمان هميشه مورد غضب سنتي ها و لائيك ها(غرب زدها) قرار مي گيرند
نتيجه سرمايه داري و كمونيسم ميشه جنگ و خونريزي و وحشت و ترورميشه جنگ و خونريزي و وحشت و ترور
و نتيجه مذهبي سنتي ها هم ترورميشه جنگ و خونريزي و وحشت و ترور
و هر دو ادعاي حقانيت مي كنند
در اين بين روشنفكران مسلمان با اينكه از حمايت مردمبرخوردارند ولي هميشه از هر دو جناح با خشونت سركوب ميشن
فوكوياما و امثال ايشان جز بازيچه كاپيتاليسم و سرمايه داري چيزي نيستند
عجیب ،جالب بود این کارتون ! غافلگیر شدم …
با عرض سلام به عُمّت همیشه در پهنه، برادران متعهد و متقلب را به دیدار از وبلاگ خودمان «حضرت آیت الله العظمی سید سنبلعلی الموسوی الکمرونی» دعوت می نماییم.
خواهشمند است از آوردن اطفال زیر 9 سال شدیدا خودداری فرمایید!
والسلام علیکم و زحمة الله و درکاته
http://sonbolali.wordpress.com/
ماتاآخر با جنبش سبز می مانیم
jhu.edu کدوم دانشگاهه؟ می دونید؟
شاخ درآوردم وقتی این حرفا را از رسانه ملی(!!!) شنیدم. خواستم بررسی کنم که متاسفانه نتوانستم و یادم رفت.
احست به شما برای این پیگیری مستند.
یاد عبارتی از هیتلر افتادم با این مفهوم: همیشه دروغ را آنقدر بزرگ بگویید که شنونده با خود بگوید: یک انسان تا اینقدر بی شرم و وقیح نیست که واقعیت را تا این حد وارونه بیان کند.
اگر معنای این عبارت را خوب درک نمی کنید و به دنبال نمونه می گردید، سخنان محمود احمدی نژاد و اطرافیانش، بویژه بعد از انتخابات، می تواند به شدت یاریتان کند!!!
«…ما پایین ترین نرخ تورم را در 30 سال گذشته داشته ایم…»
«…ما رکود اقتصادی داریم؟؟؟…من به شما علاقمندم، نگید این حرفا رو…»
«…ما ایمن ترین خطوط هوایی را داریم…»
«…ما فرار مغزها نداریم…»
«…ما بالاترین میزان سازندگی را در 30 سال گذشته داریم…»
و…
جالب ه که من امروز میخواستم به عبارات انگلیسی همین رو سرچ کنم ببینم منبعش کجاست :))
واقعا که. ملت چه قدر شاداند
آفرین بر شما
عالی خسته نباشید.
[…] […]
جالبه برای اینکه ثابت کنی که یه موضوع دروغه داری به یه ایمیل استناد میکنی
من کاری با دروغ و راستش ندارم اما برید خجالت بکشید شماها فقط دور هم جمع شدید که خوشحالی کنید چون اون چیزی که دوست داشتید بشنوید رو شنیدید زیاد به استنادش هم کاری ندارین
این گفته واقعیت داره ولی از زبان فوکویاما نیست.بلکه از زبان میشل فوکوست که به دلایلی ( شاید شباهت فامیلی یا …) به فوکویاما نسبت داده شد و البته کمی هم در اصل مطلب تغییرات داده شد.
کتاب دغدغه های میشل فوکو در رابطه با انقلاب ایران شماره 6 صفحه 56 و 57 رو بخونید.
متن :
از منظر وی ۲ ویژگی اثر گذار در مذهب تشیع وجود دارد که باعث تقابل ان با مدرنیته و قیامهای کمونیستی میشود
۱ـ اعتقاد به امام زمان و نقش او در زندگی مردم شیعه که بر اساس ان نه تنها تحصیل وضع مطلوب را ناممکن نمیداند . بلکه وقوع ان را حتمی و لازم میشمرند. امری که بی تردید در بر انگیختن انها به قیام و تلاش برای بهبود اوضاع تاثیری به غایت دارد
۲ـوجود روحانیت شیعه و نقش انها در حفظ دین و بویژه حضور مرجعیت در جایگاه رهبران حقیقی مردم .
………….